سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ساده رنگ

زندگی را ورق بزن

عزم..

خجالت می کشم

از او که آن بالا نشسته

زمین احساسم را

شخم می زنم

هیچ نمی گوید

هر بذری را می کارم

فقط نگاه می کند

نگاه نگرانش را

نمی کنم احساس

یادم میرود نگاه هر روزه اش را

و در دل مشغولیهایم

غرق می شوم

و او نگران می ماند

زندگیم را

پاره پاره می کنم

آنش می زنم

فقط می نگرد

"بنده ی نازنین من

با هدیه من چه می کنی؟"

این پرسش نگاه های اوست

بی شک

امروز نگاه نگرانش را

حس می کنم

می خواهم عزمم را جزم کنم

می خواهم

نگاهش کنم..

 

پ.ن:خدایا نگرانم باش


+ نوشته شده در چهارشنبه 91/5/25 ساعت 2:42 صبح توسط راحیل نظر