راحيل - پيام‌هاي ارسالي ?RSS=0 راحيل - پيام‌هاي ارسالي fa ParsiBlog.com RSS Generator Sun, 05 May 2024 10:59:23 GMT راحيل *دوستان لذت ببريد* عکس:منطقه چهچهه شهرستان کلات نادر خراسان رضوي *ايران* http://sadehrang.parsiblog.com/Feeds/6813771/ <span class="mb">*دوستان لذت ببريد* عکس:منطقه چهچهه شهرستان کلات نادر خراسان رضوي *ايران*</span><br ms1="http://rezavn.com/amir/images/27608226.jpg"><div class='w3-display-container'><img src='http://rezavn.com/amir/images/27608226.jpg' class='mediaImg w3-center w3-text-theme w3-small' onload='Img(event);' onerror='Img(event);'><div class='w3-display-bottomright w3-theme pointer' style='padding: 0 9px;display:none;''><i class='fa fa-search-plus'></i></div></div> Sun, 04 Nov 2012 01:04:00 GMT يکي منو روشن کنه...کي به کيه؟! آقاي ر تو مستندش قضيه هسته اي رو به نفع خودشون ضبط ميکنند..در صورتي که 90 درصد کاراي مفيد براي کاراي پيشبرد هسته اي در دولت 9 و 10 انجام شده..بعد وقتي تو مناظره آقاي جليلي مياد يه چيز واضح رو توضيح بده هي ميپره تو حرفش که چه ميدونم حقايق رو که نميشه عوض کرد و از اين حرفا! والا ...با اين مستنداشون! http://sadehrang.parsiblog.com/Feeds/7527399/ <span class="mb">يکي منو روشن کنه...کي به کيه؟! آقاي ر تو مستندش قضيه هسته اي رو به نفع خودشون ضبط ميکنند..در صورتي که 90 درصد کاراي مفيد براي کاراي پيشبرد هسته اي در دولت 9 و 10 انجام شده..بعد وقتي تو مناظره آقاي جليلي مياد يه چيز واضح رو توضيح بده هي ميپره تو حرفش که چه ميدونم حقايق رو که نميشه عوض کرد و از اين حرفا! والا ...با اين مستنداشون!</span> Fri, 07 Jun 2013 20:54:00 GMT ياد نگاه http://sadehrang.parsiblog.com/Feeds/7118647/ <A href='http://sadehrang.ParsiBlog.com/Posts/51/' class=gl ls="http://sadehrang.ParsiBlog.com/Posts/51/"><span class="mb">ياد نگاه</span></A> Sun, 03 Feb 2013 07:56:00 GMT دلم ميخواهد امشب پا به پاي اهل حرم بي صدا گريه کنم....واااااااااااااي حســــــــــــيــن! http://sadehrang.parsiblog.com/Feeds/6886064/ <span class="mb">دلم ميخواهد امشب پا به پاي اهل حرم بي صدا گريه کنم....واااااااااااااي حســــــــــــيــن!</span> Mon, 26 Nov 2012 02:26:00 GMT بامداد روز يازدهم از هر شبي تاريکتر از هر غمي غمگين تر بود بار اين غم بيشتر انگار بر دوش دو بانوي بزرگوار عالم بود يکي به اندازه تمام دنيا غم ديده بود يکي به اندازه تمام عمر سه ساله اش اما بانوي سه ساله بارش سنگين شد وقتي صورت مهربان پدر را بدون دست هايش ديد... آنقدر در چشمان پدر نگاه کرد و زبان ريخت تا روحش به چشمان پدر عروج کرد.. خدايا دلم امشب تاب ندارد... روحم چرا نمي پرد! http://sadehrang.parsiblog.com/Feeds/6886043/ <span class="mb">بامداد روز يازدهم از هر شبي تاريکتر از هر غمي غمگين تر بود بار اين غم بيشتر انگار بر دوش دو بانوي بزرگوار عالم بود يکي به اندازه تمام دنيا غم ديده بود يکي به اندازه تمام عمر سه ساله اش اما بانوي سه ساله بارش سنگين شد وقتي صورت مهربان پدر را بدون دست هايش ديد... آنقدر در چشمان پدر نگاه کرد و زبان ريخت تا روحش به چشمان پدر عروج کرد.. خدايا دلم امشب تاب ندارد... روحم چرا نمي پرد!</span> Mon, 26 Nov 2012 01:42:00 GMT شام غريبان که مي شود،وقتي عاشورا تمام مي شود و شمع ها خاموش مي شود،وقتي همه هيئت ها شعر خداحافظي مي خوانند،وقتي همه از يتيمان زخمي و دخترکان بي معجر مي گويند،وقتي مداح ميگويد امان از دل زينب،وقتي هر چه سينه را چنگ ميزني نفست بالا نمي آيد،وقتي ياد رباب مي افتي که امشب بي علي اصغر مي خوابد،دلت مي خواهد بترکد،وقتي هر چه گريه مي کني بغضت تمام نمي شود،مي ماني که امشب واقعاً چه ميکشد زينب(س). http://sadehrang.parsiblog.com/Feeds/6886050/ <span class="mb">شام غريبان که مي شود،وقتي عاشورا تمام مي شود و شمع ها خاموش مي شود،وقتي همه هيئت ها شعر خداحافظي مي خوانند،وقتي همه از يتيمان زخمي و دخترکان بي معجر مي گويند،وقتي مداح ميگويد امان از دل زينب،وقتي هر چه سينه را چنگ ميزني نفست بالا نمي آيد،وقتي ياد رباب مي افتي که امشب بي علي اصغر مي خوابد،دلت مي خواهد بترکد،وقتي هر چه گريه مي کني بغضت تمام نمي شود،مي ماني که امشب واقعاً چه ميکشد زينب(س).</span> Mon, 26 Nov 2012 01:57:00 GMT از *قربان* شروع شد.. هر روز پاهايم سست تر مي شد *غدير* که گذشت دلم بي تاب شد باور نمي کردم اسکلت ميله اي رفت بالا سياهي ها را که زدند بوي اسپند که راه افتاد باورم شد که امسال هم خدا *محرم* را قسمتم کرد! http://sadehrang.parsiblog.com/Feeds/6831514/ <span class="mb">از *قربان* شروع شد.. هر روز پاهايم سست تر مي شد *غدير* که گذشت دلم بي تاب شد باور نمي کردم اسکلت ميله اي رفت بالا سياهي ها را که زدند بوي اسپند که راه افتاد باورم شد که امسال هم خدا *محرم* را قسمتم کرد!</span><br ms1="http://www.nasr19.ir/wp-content/uploads/2011/11/96320_2th01.jpg"><div class='w3-display-container'><img src='http://www.nasr19.ir/wp-content/uploads/2011/11/96320_2th01.jpg' class='mediaImg w3-center w3-text-theme w3-small' onload='Img(event);' onerror='Img(event);'><div class='w3-display-bottomright w3-theme pointer' style='padding: 0 9px;display:none;''><i class='fa fa-search-plus'></i></div></div> Sat, 10 Nov 2012 12:07:00 GMT ديشب..خانمي گهواره اي را تکان ميداد.لالايي مي خواند آرام..آن طرف تر عده اي گريه ميکردند.بر سر و رويشان ميزدند.عده اي ناله مي کردند.نگاهشان به سمت آن خانم بود.مي گفتند خدا صبرش دهد...خانمي ديشب گهواره اي را تکان ميداد.گهواره اي خالي.گهواره اما بوي *علي اصغر* مي داد...*رباب* آرام لالايي مي خواند.*علي اصغر* از هميشه آرام تر بود.به جاي گهواره..زير *خاک *خوابيده بود.. http://sadehrang.parsiblog.com/Feeds/6877805/ <span class="mb">ديشب..خانمي گهواره اي را تکان ميداد.لالايي مي خواند آرام..آن طرف تر عده اي گريه ميکردند.بر سر و رويشان ميزدند.عده اي ناله مي کردند.نگاهشان به سمت آن خانم بود.مي گفتند خدا صبرش دهد...خانمي ديشب گهواره اي را تکان ميداد.گهواره اي خالي.گهواره اما بوي *علي اصغر* مي داد...*رباب* آرام لالايي مي خواند.*علي اصغر* از هميشه آرام تر بود.به جاي گهواره..زير *خاک *خوابيده بود..</span> Thu, 22 Nov 2012 17:11:00 GMT در اين چند سالي که از خدا عمر گرفتم، در اين دهه هاي محرم،يک زمان هايي هست که هر چه روي چنگ بيندازي و شيون کني و به سينه بکوبي ،هرچه سر به ديوار بکوبي و خلاصه هر کاري بکني انگار اين غم دست از سينه ي تو بر نمي دارد.فقط يک راه مي ماند اينکه* جان* بدهي! http://sadehrang.parsiblog.com/Feeds/6866516/ <span class="mb">در اين چند سالي که از خدا عمر گرفتم، در اين دهه هاي محرم،يک زمان هايي هست که هر چه روي چنگ بيندازي و شيون کني و به سينه بکوبي ،هرچه سر به ديوار بکوبي و خلاصه هر کاري بکني انگار اين غم دست از سينه ي تو بر نمي دارد.فقط يک راه مي ماند اينکه* جان* بدهي!</span> Sun, 18 Nov 2012 17:45:00 GMT من تازه فهميدم که عيدي ما به فنا رفته!پوفففففففففففف! http://sadehrang.parsiblog.com/Feeds/6818577/ <span class="mb">من تازه فهميدم که عيدي ما به فنا رفته!پوفففففففففففف!</span> Mon, 05 Nov 2012 15:43:00 GMT خدايا بلندگوهاي ارکست خونه بغلي ميشه فقط امشب خراب شه!؟ http://sadehrang.parsiblog.com/Feeds/6813751/ <span class="mb">خدايا بلندگوهاي ارکست خونه بغلي ميشه فقط امشب خراب شه!؟</span> Sun, 04 Nov 2012 00:46:00 GMT . ما ستاره هاي دنياي تو ايم ته چشماي تو ناپديد ميشيم ما رو ديوارا نوشتيم يه روزي تا دو ساعت ديگه شهيد ميشيم http://sadehrang.parsiblog.com/Feeds/6714223/ <span class="mb">. ما ستاره هاي دنياي تو ايم ته چشماي تو ناپديد ميشيم ما رو ديوارا نوشتيم يه روزي تا دو ساعت ديگه شهيد ميشيم</span><br ms1="http://varesan.ir/fa/images/stories/photo/pictasua/deffaemoqaddas%200279.jpg"><div class='w3-display-container'><img src='http://varesan.ir/fa/images/stories/photo/pictasua/deffaemoqaddas%200279.jpg' class='mediaImg w3-center w3-text-theme w3-small' onload='Img(event);' onerror='Img(event);'><div class='w3-display-bottomright w3-theme pointer' style='padding: 0 9px;display:none;''><i class='fa fa-search-plus'></i></div></div> Thu, 27 Sep 2012 19:02:00 GMT دلم خوش است که گه گاهي ديده ام را به نگاهي مي کني ميهمان منم که هميشه حريصم و شکوه مي کنمت تو اما امام رئوفي با اين شکوه هايم باز مي نوازي مهمان http://sadehrang.parsiblog.com/Feeds/6611489/ <span class="mb">دلم خوش است که گه گاهي ديده ام را به نگاهي مي کني ميهمان منم که هميشه حريصم و شکوه مي کنمت تو اما امام رئوفي با اين شکوه هايم باز مي نوازي مهمان</span> Mon, 27 Aug 2012 01:52:00 GMT اينجا همه خوبند خيالت راحت ،من مانده ام و سه تا هم صحبت،اين گوشه نشسته ايم و دلتنگ تو ايم:من،عشق،خدا،عقربه هاي ساعت.. http://sadehrang.parsiblog.com/Feeds/6070801/ <span class="mb">اينجا همه خوبند خيالت راحت ،من مانده ام و سه تا هم صحبت،اين گوشه نشسته ايم و دلتنگ تو ايم:من،عشق،خدا،عقربه هاي ساعت..</span><br ms1="http://charghad.ir/images/old/safa/uploads/61ee32ed77a65a29db42f4d27d095c95.jpg"><div class='w3-display-container'><img src='http://charghad.ir/images/old/safa/uploads/61ee32ed77a65a29db42f4d27d095c95.jpg' class='mediaImg w3-center w3-text-theme w3-small' onload='Img(event);' onerror='Img(event);'><div class='w3-display-bottomright w3-theme pointer' style='padding: 0 9px;display:none;''><i class='fa fa-search-plus'></i></div></div> Tue, 13 Mar 2012 01:24:00 GMT مي گفت خانه تکاني،در ذهنم مي آمد که انگار خانه را از سرش بگيري و هي بتکاني!آنقدر که ديگر ازش خاک بلند نشود.اما مي دانستم که اگر از سر دلش -که هميشه مي گفت مي سوزد- مي گرفتي و تا ابد هم که تکان مي دادي خاکش تمام نمي شد.همه ي خانه را مي شست.اما هيچ وقت دست به خانه دلش نمي زد.بعد از اينکه از کربلا برگشت،چند وقتي دل و دماغ کار کردن نداشت.وقتي رفتم ديدنش،فهميدم دلش را تکانده بودند! http://sadehrang.parsiblog.com/Feeds/6067140/ <span class="mb">مي گفت خانه تکاني،در ذهنم مي آمد که انگار خانه را از سرش بگيري و هي بتکاني!آنقدر که ديگر ازش خاک بلند نشود.اما مي دانستم که اگر از سر دلش -که هميشه مي گفت مي سوزد- مي گرفتي و تا ابد هم که تکان مي دادي خاکش تمام نمي شد.همه ي خانه را مي شست.اما هيچ وقت دست به خانه دلش نمي زد.بعد از اينکه از کربلا برگشت،چند وقتي دل و دماغ کار کردن نداشت.وقتي رفتم ديدنش،فهميدم دلش را تکانده بودند!</span><br ms1="http://persianok.ir/files/ghalishoe.jpg"><div class='w3-display-container'><img src='http://persianok.ir/files/ghalishoe.jpg' class='mediaImg w3-center w3-text-theme w3-small' onload='Img(event);' onerror='Img(event);'><div class='w3-display-bottomright w3-theme pointer' style='padding: 0 9px;display:none;''><i class='fa fa-search-plus'></i></div></div> Mon, 12 Mar 2012 01:54:00 GMT