سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ساده رنگ

زندگی را ورق بزن

میهمان

میهمان شده ام

بالاخره

اما قدر این سفره را دانستن هنر است

هر روز که افطار می شد

دلم می گرفت

بغض

غم

درد

سفره افطار را

با دستهایی که او داده پهن می کردم

رنگ به رنگ

زرد سبز نارنجی 

اما سفره ای که من مهمانش نبودم

یادم نمی رود

روزی که روزه ام را به اجبار خوردم

انگار  رانده شده بودم!

انگار خدا مهمان بی دعوتش را...

اما امروز

مهمانم

این را از دستهای یخ زده  ام 

می فهمم

 

 


+ نوشته شده در جمعه 91/5/13 ساعت 7:56 عصر توسط راحیل نظر