سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ساده رنگ

زندگی را ورق بزن

غیبت

چند وقتی نیستی

دست و دلت به کار نمی رفت

احساس جمع می کردی

برای نوشتن

اما حالا که می خواهی بنویسی

باز هم کم آوردی

هوای عاشقی را مرور می کنی

درد ها رفته اند

خیلی نمی شود

که نماز را بی قافیه می خوانی

شب بیداری هایت

حالت را به هم می زند

اما هوایشان را دوست داری

عین یک اعتیاد مزمن

می نشینی پای درد دل یک سری غریبه

باهاشان می خندی

اشک میریزی

و آخرش

خوابشان را می بینی

راستی

نگفته بودی

زبان خوابهایت هم خارج است!!!


+ نوشته شده در یکشنبه 91/3/21 ساعت 2:41 صبح توسط راحیل نظر