ساده رنگ

زندگی را ورق بزن

شـهریــــــور

او شهریوریست

در شهری یـــِوَر

پابرهنه به افکارم دوید

درست مثل تولدش

که ناگاه از فضای آبستن دلهره

پا بر زمین احساسم گذاشت

و شد نقطه ای در دفتر بی خط  ذهنم

او شهریوریست

در شهری یــِوَر

در دورترین نقطه ی در دست رس

در نزدیکترین افکار هوا

و در انتهای این خطوط ممتد

که گویی تا نا کجا آباد می روند

و من اینجا

با دستمال دلسوزی

غبار غلیظ فراموشی را

از روی خاطراتم 

پاک می کنم

و یادم می آید

که او

شـــهریـــوریست...


+ نوشته شده در سه شنبه 91/6/28 ساعت 1:26 صبح توسط راحیل نظر