سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ساده رنگ

زندگی را ورق بزن

حرف های دفتری

گاهی یک دفتر داری ...هر از چند گاهی دلت حرف هایش انباشته می شود ...می آیی کمی مینویسی برای دفتری که فقط به چشمانت خیره خیره نگاه می کند...و بهتر از همه تو را درک میکند...با ثبت و به رخ کشیدن ِ حرف های ِ نا گفته تو...

گاهی امتحان کرده ای و کمی از این حرف ها را با دیگران گفته ای.

خب بی فکری دیگر...آخرش میزنند توی سرت که چرا نا امیدی...چرا گیر میدهی!

نه !نه نا امیدم!نه گیر داده ام!

فقط دلم هوس کرده یک استکان چای بنوشد.

آن هم با امام عصرش

آن هم در آرامش دنیا

خسته ام!

از همه دنیای بی امام عصر

از همه دنیایی

که نمیتوان حتی با امام عصرت یک استکان چای بنوشی!

 

پ.ن:بوی عطر چای دارچین می آید...


+ نوشته شده در یکشنبه 94/8/24 ساعت 7:58 عصر توسط راحیل نظر


شرط...

بودن 

شرط زندگیست

و یاد

شرط ماندن

گفت بمان

گفتم می آیم

اما به شرط حیات.....

 

 

 

 

پ.ن: غرق شده ام در زندگی و بازی هایش....


+ نوشته شده در جمعه 94/4/5 ساعت 3:46 عصر توسط راحیل نظر


کلاس یادگاری..

اولین سلام 

یادت هست

نگاه های غریبه ای که اشنا بودند

خودم بودم

در میان سه نگاه

آن لبخند های ریز ریز

یادت هست

دلم افتاد از آشوب

وقتی 

حرف زدم و خندیدید

آن همه دلهره رفت 

یادت هست

چه ساعتها که گذشت

تا روز 4شنبه بیاید

لحظه نبود که شمارش نکنم

هر بار

یکی که غایب بود 

چرا نیامدن ها 

یادت هست

درس بهانه ی دوستی بود

اما

فرار های شما

یادم هست

ذرت مکزیکی

تولد و شیرینی

تمام مسئله های نا تمام 

یادم هست

اینها که همه به خاطرم میماند

اما 

تو که دوباره مدرسه ای

با آن همه معلم و

کلاس انسانی

ریاضی و تجربی و عربی

اگر روزی ببینمت جایی

نگرانم که بپرسم مرا

یادت هست...


+ نوشته شده در شنبه 92/7/13 ساعت 2:39 صبح توسط راحیل نظر


<      1   2   3      >