بزرگ شدن!
کیک نقاشی
تمام قد
لبحند میزند
برای عکس یاد گاری
و من میان آن همه لبخند
با دامن لَخت قرمز بافتنی
بی غم!
ایستاده ام
چند سال بعد
"قِل قِلی" هم
در آغوش ِ من ِ 2 سال بزرگ تر
لبخند میزند هنوز
و من و گل سر سپید ماهی
برای بابا دست تکان می دهیم
و عکس ها
هر سال من را بزرگتر
قدم را بلند تر
و گذر سال ها خاطره را
غمگین تر
نشانه میروند
این وسط می مانند
شمع های فوت شده
و من
که در همه عکس ها
به این گردش بی دوام
می خندم
با دوام...